ویژه های نمایش
خوش آمديد
ورود / عضويت

معیارها ی مخالفت و موافقت با برجام

این روزها دو جریان عمده سیاسی کشور بصورت گسترده ای به موضوع برجام پرداخته اند و در جریان سیاسی کشور برجام به شاخص مهم جناح بندی سیاسی تبدیل گردیده است . جریان اصول گرا و اصلاح طلب در شرایط فعلی به یک جریان جدید تبدیل شده است که عمدتا بر محور برجام عمل می نماید و عبارت جدیدی در ادبیات سیاسی کشور در حال شکل گیری است بنام برجامی یا نا برجامی که طیف طرفداران و مخالفان برجام را تشکیل می دهند .

اما واقعیت این است که برای مخالفت با روند فعلی برجام و یا موافقت با ادامه روند فعلی هر شخص و یا جریان سیاسی باید به چه سئوالاتی پاسخ دهد تا با قبول و یا رد جریان برجام خود را در طیف طرفداران یا تقابل گرایان با برجام بداند .

در این نوشتار نگارنده با این فرض که از اصل ماجرا گذر کرده ایم و دیگر ماندن در دوره گذشته غیر ممکن است سئوالاتی را مطرح کرده تا با جستجوی افراد و پاسخ دادن به این سئوالات بتوان به شرایط جدید کشور و منطقه پی برده و بجای تقابل با برجام به یک مبنای جدید دست یافت و این مبنی چیزی نیست جز اینکه سود و زیان برجام در ادامه راه برای کشور ایران چه خواهد بود و ما چگونه باید عمل کنیم تا حداکثر بهره را از شرایط متزلزل فعلی برده و این برهه از زمان را به سلامت سپری کنیم

و اما سئوالات مد نظر :

سئوال اول : اولین سئوالی که باید به آن این روزها پاسخ داده شود مرز مقاومت در برابر تحریم ها است . با این پیش فرض که دولت همان دولت قبلی یا مشابه آن باشد مرز مقاومت در برابر تحریم ها و استمرار فعالیت هسته ای کجا ست .

سئوال دوم : در صورتی که پاسخ سئوال اول مشخص شد باید به سئوال دوم توجه نمود . این سئوال به میزان نزدیکی حاکمیت و مردم به یکدیگر بستگی دارد سوال این است که

مرز تحمل جامعه کجاست و توسط چه کسانی و با چه معیاری این مرز مشخص می شود

سئوال سوم : تمام جریانات سیاسی کشور به این امر واقف هستند که دوران هشت ساله تا قبل از روی کار آمدن دولت یازدهم دوره افزایش قیمت نفت در منطقه بوده است این دوره به طور عجیبی بالاترین میزان افزایش قیمت نفت را در خود داشته بگونه ای که نفت تا مرز ۱۱۰ دلار پیشرفته و احتمال رسیدن آن به ۱۲۰ دلار نیز می رفت اما سئوال این است که اگر تحریم ادامه می یافت و قیمت نفت همان ۱۲۰ دلار باقی می ماند چه تاثیری بر اقتصاد ما داشت با این فرض که میزان صادرات ما با دور زدن تحریم و در یک دوره زمانی طولانی تر حداکثر همان ۵۰۰هزار بشکه در روز باقی می ماند

سوال چهارم : مسئله بعدی که باید به آن توجه نمود میزان بهره مندی کشور عربستان به عنوان بزرگترین رقیب منطقه ای ایران در طول تاریخ از شرایط تحریم ایران و صدور ۸ میلیون بشکه در روز با قیمت ۱۲۰ دلار است . این بهره مندی از قیمت بالای نفت با بیشترین میزان تولید و حضور در بازارهای جهانی فاصله قدرت منطقه ای عربستان در منطقه با ما را چه اندازه اضافه می کرد در حقیقت شکاف قدرت ما و این سه کشور منطقه به چه میزان عمیق تر می شد .و این شکاف ما را به چه سمتی و سویی می کشاند به عبارتی ساده تر نتیجه افزایش فزاینده ی درآمد های نفتی عربستان بر تقابل سیاسی این دوقدرت منطقه ای در دراز مدت چه بود .

سوال پنجم :هزینه های اقتصادی ناشی ازعملیات اجرایی دور زدن تحریم و خرید کالا با قیمت های گزاف چند درصد از درآمد های ما را تحت تاثیر خود قرار می داد .

سوال ششم : چه تضمینی وجود داشت که قیمت نفت ۱۲۰ دلاری تثبیت می شد و اگر بر اساس شرایط بین المللی بازار نفت و با توجه به جایگاه نفت شل و نفت آمریکا برای حضور در بازار بین المللی نفت به منظور کنترل قیمت در شرایط اضطراری در دوره تحریم قیمت نفت کاهش می یافت ما با چه سناریویی مواجه می شدیم .

بعد از رفع تحریم :

در ادامه بحث از فضای سئوالات دوران تحریم بیرون آمده وارد فضای پس از برجام می شویم .

دولت و مجموعه نظام یک اصل را پذیرفته که با یک لبخند قهرمانانه وارد مذاکرات شده با همه مشکلاتی که در این مسیر وجود داشت و با همه احتمالاتی که برای آینده دیده می شد در جریان یک مذاکرات فشرده که در طول تاریخ بی سابقه بوده است به توافقی به اصطلاح جامع با کشورهای ۱+۵ دست یافت . این توافق مبنای ارتباطات منطقه این ایران در دوره جدید گردید. حالا ما برای این دوره نیز سئوالاتی را طرح می کنیم تا مشخص شود در این دوره چگونه می توان به موضوع نگاه کرد.

سوال اول : بعد از رخدادهای برجام در حوزه بین المللی نوعی فضای آرام ایجاد گردید که حضور سران کشورهای اروپایی در ایران و همچنین حضور ریاست جمهوری ایران در کشورهای اروپایی شاخص اصلی این آرامش بود سئوال این است که از فضای آرام سیاسی بین الملل که نصیب ایران شده است چه بهره ای می بریم

در مقابل رقبای منطقه ای ما مانند عربستان سعودی از شرایط جدید

چه زیانی متحمل شده اند که باعث شده تمام تلاش و کوشش خود را به سمت مقابله با ایران هدایت کنند .

کشورهایی که در دوران طلایی تحریم ایران به اندوخته های خود افزوده و هیچ گاه برای کاهش تنش ما و غرب اقدامی نکردند اکنون چرا به یک جبهه واحد بر علیه ما تبدیل شده اند .

سوال سوم : اگر شرایط بر همین منوال به پیش رود که توافق ۱+۵ بصورت روی کاغذ اجرا شود ولی در عمل اتفاق مهم و اساسی رخ ندهد . این موقعیت تا چه زمانی قابل دوام است به عبارتی دیگر موقعیت کج دار و مریز بین ما و غرب پس از برجام تا جه زمانی قابل دوام خواهد بود .

سوال چهارم : آیا کشورهای اروپایی که طالب بازار بزگ و امن هفتاد میلیونی ایران هستند این وضعیت رفتار دوگانه آمریکایی ها را تحمل خواهند کرد.

سوال پنجم : طولانی شدن روند فعلی برای ایران تا چه زمانی قابل قبول است . دوره زمانی که ایران باید برای رفع این مشکل تحمل کرده و تلاش کند تا از طریق دیپلماسی و راهکارهای دیده شده در توافقنامه بکار گیرد تا موانع برطرف گردد چه مدت است .

مرز بندی زمانی این دوره را چه کسانی در کشور تشخیص می دهند و صبر و بردباری مردم ایران به شکل عام نه جریانات سیاسی از این دوره تا چه زمانی است . در حقیقت مردم ایران که هدف اصلی این توافق هستند در کنار ثمرات سیاسی برجام که در این مدت ملموس بوده است برای دیدن ثمرات اقتصادی تا چه زمانی باید صبر و بردباری و شکیبایی داشته باشند .

سوال ششم : اوضاع عراق , سوریه , یمن به کدام سو خواهد رفت تغییر در شرایط سیاسی جنگ در این کشورها تا چه میزان موجب اثرگذاری بر ادامه روند توافق ایران و ۱+۵ خواهد شد .

سوال هفتم : برای ایران یک راه دیگر در این مسیر وجود دارد و آن هم بر هم زدن قاعده بازی به دلیل خدعه طرف مقابل است اما سوال این است که بر هم زدن قاعده بازی از سوی ایران به دلیل عدم اجرای تعهدات طرف مقابل در دوره کوتاه مدت آیا منافع ایران را تامین می نماید . بازگشت به عقب برای ما چه مخاطراتی دارد .

سوال آخر اینکه : چه میزان دستیابی به توافق انجام شده حداقل خواسته ما را تامین می نماید. و آیا ایران به این حداقل خواسته ها راضی خواهد بود .

در خاتمه نگارنده اعتقاد دارد برای بررسی ابعاد مختلف موافقت و مخالفت با برجام نیاز به اطلاعات گسترده اقتصادی , سیاسی است و این نوشتار تنها تلاش دارد تا به صورت محدود با طرح سوال راه را برای تحقیق بیشتر در این زمینه باز گذاشته تا خوانندگانی که تمایل به ادامه مطالعه می باشند با تحقیق بیشتر در پی یافتن پاسخ سوالات خود باشند . چرا که پیروی مطلق و بدون مطالعه از جریان مخالف و موافق برجام باعث ایجاد جریانات سیاسی مختلفی در جامعه می شود که نتیجه این جریانات نا خواسته می تواند بر روند برجام تاثیر مستقیم گذاشته و خواسته یا ناخواسته دولت و نظام را در یک اقدام انجام شده و ناخواسته قرار دهد .


دیدگاه تان را ارسال کنید

دیدگاه ها

اولین نفری باشید که دیدگاه ارائه می کند

نوشته هاي مرتبط

RSS