ویژه های نمایش
خوش آمديد
ورود / عضويت

عمومی


  • هویت ملی و جهانی شدن

    چکیده

    ما در عصر جهانی شدن زندگی می‌کنیم و خواه ناخواه از آن تأثیر می‌پذیریم. این امر در حوزه اقتصاد (سیاست‌های اقتصادی دولت نمی‌تواند بدون توجه به اقتصاد جهانی صورت بگیرد) و سیاست (ضعیف شدن نقش دولت در جامعه) به خوبی مشهود است. اما آنچه بیشترین اهمیت را دارد و لزوم بررسی دقیق و عمیق‌تری را می‌طلبد، این است که فرایند جهانی شدن علاوه بر اینکه روی گروه‌ها، دولت و سیاست‌های اقتصادی تأثیرگذار است؛ بر فرد فرد اعضای جامعه کلان انسانی (فارغ از هویت فردی و جمعی‌شان) مؤثر است، به گونه‌ای که امروزه نمی‌توان یک فرد ایرانی را به طور کامل با هویت ایرانی‌اش تعریف کرد.
    بنابراین امروزه هویت جمعی خالصی برای هیچ جامعه‌ای با مرزهای مشخص سیاسی وجود ندارد، از این رو باید با حفظ میراث گذشته (عناصر سازنده هویت ملی) نسبت به شکل گیری هویت جدید (هویت جهانی) حساس بوده و خود سازنده آن باشیم.
    به منظور اثبات ادعای فوق، مقاله حاضر می‌کوشد با نشان دادن ابعاد مختلف هویت ملی ایرانیان، چالش‌هایی را که این هویت در عصر جهانی شدن و متأثر از آن، با آنها مواجه شده است، نشان دهد.
    کلیدواژه‌ها: هویت، هویت ملی، جهانی شدن و جامعه ایرانی.

    مقدمه

    واژه Identity به معنای هویت، از Identitas مشتق شده و همواره با دو مفهوم متضاد تعریف می‌شود؛ همسانی و تفاوت.
    بنابراین گفته می‌شود: هر ملت یا فردی هویت ویژه‌ای دارد (همسانی) و در عین حال، چنین ملت و فردی هویت متمایز و ویژگی‌های منحصر به فردی (نسبت به ملل دیگر) دارد (تفاوت). به بیان دیگر، هویت داشتن یعنی بیگانه بودن ولی از دو جنبه متفاوت: مانند دیگران بودن در جامعه و طبقه خود و همانند خود بودن در گذر زمان (گل محمدی، 1381: 223). به عبارت دیگر، هویت به بازشناسی مرز میان خودی و بیگانه (درون گروه از برون گروه) کمک می‌کند.
    مباحث مربوط به طرح هویت، هر چند در آغاز متوجه موضوع بحران هویت بود، ولی مسیر بعدی آن به سمت بازسازی هویت در جوامع گوناگون کشیده شد. هویت اجتماعی نه تنها ارتباط اجتماعی را امکان پذیر می‌کند، بلکه به زندگی افراد هم معنا می‌بخشد. در ضمن فرایندی برای خودشناسی کنشگران اجتماعی است که معناسازی نیز به واسطه‌ی آن صورت می‌گیرد. هویت‌ها معانی کلیدی هستند که ذهنیت افراد را شکل می‌دهند، مردم به دیگران می‌گویند که چه کسی هستند و مهم‌تر اینکه به خودشان نیز می‌گویند که چه کسی هستند (همان: 37).
    عناصر تشکیل دهنده هویت ملی شامل سرزمین، نژاد، زبان، فرهنگ، اخلاق، اسطوره و میراث فرهنگی- هنری و... است.
    هر چند انسان‌ها در مورد رعایت آداب و رسوم خود (به عنوان بخشی از هویت خود) بسیار کوشا هستند و سرعت تغییر سنت‌ها در جوامع (مخصوصاً جوامع جهان سوم) حرکتی آرام و کند دارد، اما در عصر حاضر پدیده‌ای مثل جهانی شدن باعث شده است که تأثیرات مختلفی بر کشورها و جوامع وجود داشته باشد؛ تأثیرات بسیاری در زمینه اقتصادی سیاسی، فرهنگ و ادیان (پویا، 41:1382).
    از این رو در عصر حاضر سرعت تغییر فرهنگ و در نتیجه هویت جوامع نسبت به قبل بیشتر شده است، مخصوصاً از این لحاظ که کشورهای پیشرفته با استفاده از رسانه‌های اطلاع رسانی مثل اینترنت و ماهواره در مسیر جهانی شدن تأثیرات بسیار زیادی خواهند داشت. از آنجا که تمام این رسانه‌ها در زمینه‌های فرهنگی فعال هستند؛ بنابراین جهانی شدن تأثیرات بسیار عمیقی بر فرهنگ‌ها و هویت‌های ملی خواهد داشت (حصاری، 1382: 78). از این رو باید نسبت به تأثیری که جهانی شدن بر هویت ملی‌مان می‌گذارد آگاه بوده و به چالش‌های پیش رو پاسخ دهیم.
    حال باید به این سؤال پاسخ داد که هویت جامعه ما از چه عناصری تشکیل شده است و این عناصر تحت تأثیر جهانی شدن چه تغییراتی کرده است.

    1- تعریف مفاهیم

    1-1- فرهنگ

    گیدنز فرهنگ را این گونه تعریف می‌کند:
    فرهنگ هر جامعه عبارت است از: ارزش‌های اعضای آن جامعه، هنجارهایی که از این ارزش‌ها پیروی می‌کنند و کالاهای مادی که تولید می‌کنند (گیدنز، 1376: 55).
    به طور کلی هر جامعه‌ای فرهنگی دارد که از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شد. این فرهنگ، نهادهای دینی، ارزش‌ها، باورها، قوانین، سنن، علوم و صنایع را در برمی‌گیرد. این ویژگی‌ها از طریق آموزش و فرایند جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

    2 -1- دگرگونی فرهنگی

    هر چند مردم نسبت به رها کردن سنت‌ها، ارزش‌ها، آداب و رسوم خود برای قبول سنت، ارزش و آداب و رسوم تازه انعطاف ناپذیر و سختگیرند، کمتر فرهنگی است که در طول تاریخ دچار دگرگونی‌هایی نشده باشد. هرجا که عناصر جدید و مجموعه‌های نو در فرهنگ ظاهر می‌شود و بدین سان محتوا و ساخت فرهنگ را عوض کند، دگرگونی فرهنگی رخ می‌دهد. مقاومت در برابر دگرگونی فرهنگی هنگامی بیشتر آشکار می‌شود که این دگرگونی‌ها با انحراف شدید از ارزش‌های سنتی و رسوم همراه باشد.

    3 -1- هویت ملی

    آنچه از مفهوم هویت ملی در این مقاله مد نظر است عبارت است از: مجموعه‌ای از آداب و رسوم، سنت‌ها، احساسات، ارزش‌ها که یک جمع را از جمعی دیگر متمایز می‌کند و توانایی هویت بخشی و پویایی دارد، ضمن اینکه این جمع از زبان، نژاد، گفتار و نوشتار خاص خود برخوردار است.

    4 -1- جهانی شدن

    شاید یکی از ساده‌ترین تعاریف جهانی شدن این باشد که جهانی شدن از جهان به عنوان یک مکان واحد صحبت می‌کند یا تعریف دیگری که جهانی شدن را روندی می‌داند که در آن مردمان جهان به یکدیگر نزدیک شده و در یک جامعه جهانی زندگی می‌کنند. به عقیده رابرتسون، جهانی شدن یعنی به حداقل رسیدن زمان و نزدیک شدن مکان در این حالت هرگونه عکس العمل خود را به سرعت دریافت می‌کند و به سرعت مجدداً به عمل تبدیل می‌شود (توحید فام، 1382: 1663).

    5 -1- هویت ملی ایرانیان

    هویت نشانگر نیازی است همگانی به درک خود به عنوان فردی که به رغم داشتن چیزهای مشترک با دیگران از آنها جدا است. بنابراین هویت نوعی خودشناسی فرد یا یک ملت در ارتباط با دیگران است. این فرایند مشخص می‌کند که یک فرد یا ملت از لحاظ اجتماعی کیست و چه جایگاهی دارد (پاول، 1374: 578).
    ضرورت بحث از هویت در عصر جهانی شدن این است که داشتن تعریفی از خود اولین قدم نه تنها در ایفای نقش بلکه از مقدمات انسان بودن است (رجایی، 1383: 40).
    برای به دست آوردن ابعاد هویت ملی، ابتدا به تعریف چند تن از صاحب نظران در مورد این مفهوم اشاره می‌کنیم:
    فرهنگ رجایی هویت را این گونه معرفی می‌کند هویت چارچوبی است پویا که بیشتر شکلی از آگاهی به خود به جامعه، فرهنگ، تاریخ و آینده القا می‌کند (همان: 14). به دلیل اینکه هویت مقوله‌ای چند تکه و چند بعدی است گفتگو از آن را نه فقط باعث تفرقه‌اندازی میان خود و دیگری نمی‌داند، بلکه آن را سبب بازیگری و ایفای نقش و اعتماد به نفس می‌داند (همان: 47). او هویت ایرانیان را در چهار عنصر ایران، اسلام، سنت و غرب می‌داند و آنها را در کتاب مشکل هویت ایرانیان به طور کامل بسط می‌دهد.
    شهید مطهری هم هویت را در برخورداری از یک حس ملی می‌داند و منظور از آن را وجود احساس مشترک یا وجدان و شعور جمعی در میان عده‌ای از انسان‌ها که یک واحد سیاسی یا ملت را می‌سازند، معرفی می‌کند (همان: 50). به گمان مطهری، هویت ایرانی دو پایه دارد: ایرانی بودن و علاقه و سرسپردگی ایرانیان به اسلام.
    عبدالکریم سروش نیز در کتاب رازدانی و روشنفکری و دینداری، هویت امروز ایرانیان را در سه فرهنگ ایران، اسلام و غرب می‌داند.
    ما ایرانیان مسلمان حامل و وارث سه فرهنگیم و تا نسبت خود را با این سه فرهنگ معین نکنیم و ندانیم که در کجا و در کدام جغرافیای فرهنگی زندگی می‌کنیم، به خوبی از عهده عمل سازنده فرهنگی و اجتماعی بر نخواهیم آمد، آن سه فرهنگ عبارتند از سه فرهنگ ملی، دینی و غربی (همان: 59).
    آنچه از جمع بندی نظرات بر می‌آید این است که هویت ملی ایرانیان از ارزش‌ها و هنجارهای سنت ایرانی، سنت اسلامی و در عصر جهانی شدن از سنت غربی به وجود آمده است. این سه عنصر در زمان و فضای مشخصی باعث شکل گیری زبان، مذهب، تاریخ و فرهنگ مشترک میان ایرانیان شده است. از این رو فرهنگ ایرانیان شامل دو عنصر ایرانیت و اسلامیت است که در قلمرو جغرافیایی مشخص (سرزمین ایران) و در طول قرون و اعصار متداوم شکل یافته است. به عبارت دیگر، این دو عنصر ایرانیت و اسلامیت از آغاز شکل‌گیری با یکدیگر تعامل و تبادل آرا داشته‌اند. ضمن اینکه عنصر سوم (فرهنگ غرب) در نتیجه گسترش ارتباطات در دوران معاصر نقش مهمی بازی می‌کند.
    در زمینه نحوه تکوین هویت ملی در ایران، گفتمان‌های مختلفی وجود دارد. این گفتمان‌ها از زمانی شکل گرفتند که هویت ایرانی با غیر خود مواجه شد. به بیان دیگر در عصر قاجار و پهلوی که آغاز ورود تجدد به ایران به شمار می‌رود، نشانه‌های رسمی شکل گیری هویت ملی ایران هم دیده می‌شود. در واقع اولین پیام‌آوران تمدن غرب صاحب منصبان دیوانی اعزامی به روسیه و اروپا و دانشجویان بودند. این روند از زمان قاجاریه با بازگشت میرزا صالح شیرازی از فرنگ و نوشتن سفرنامه حیرت نامه توسط ابوالحسن خان ایلچی شروع شد. از این دوره به بعد، ایرانیان (نخبگان ایرانی) خود را در تقابل با غرب شناختند و یا به شناخت خود و معرفی این خود به مخاطبان (توده مردم) پرداختند (اکبری، 1:1384).

    6 -1- گفتمان ایرانیت دین‌گرا

    این گفتمان بر دو عنصر ایرانیت و اسلامیت به عنوان دو جزء اساسی هویت جمعی تأکید دارند و گفتمان خود را گفتمان ایرانیت جدید دین‌گرا معرفی می‌کند. طالبوف از نمایندگان این گفتمان است (همان: 62).

    7 -1- گفتمان ایرانیت قوم‌گرا

    این گفتمان بر دو عنصر زبان و تاریخ ملی تأکید دارد و به دنبال نوسازی مفهومی است، جلال الدین میرزای قاجار از نمایندگان این رویکرد است (همان: 65).

    8 -1- گفتمان ایرانیت سکولار و باستان‌گرا

    این گفتمان به نمایندگی میرزا فتحعلی آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی بر عناصر زبان، خط، تاریخ، دین و ترقی به عنوان عناصر اصلی هویت ایرانی تأکید می‌کنند (همان: 67).

    9 -1- گفتمان ناسیونالیسم ایرانی

    این گفتمان نژاد، خون، تاریخ واحد، فرهنگ واحد، دین، جغرافیا و سرزمین و حکومت واحد را عوامل سازنده و انسجام بخش ملیت می‌داند (همان: 67).

    2- ابعاد هویت ملی ایرانیان

    بر اساس مجموع نظرات مطرح شده و ثقل توجه گفتمان‌های هویتی در ایران می‌توان به این برداشت رسید که هویت ملی ایرانیان 6 بعد دارد.

    1 -2- بعد اجتماعی

    هر فردی در شکل‌گیری شخصیت خود تحت تأثیر محیط اجتماعی که متعلق به آن است، قرار دارد. این بعد، متأثر از افرادی است که در این محیط با فرد مورد نظر روابط دوستانه دارند. هرچه ارتباط گسترده‌تر شود موجب تقویت بعد اجتماعی هویت ملی خواهد شد.

    2-2- بعد جغرافیایی

    این بعد همان ضرورت داشتن سرزمین برای شکل‌گیری یک ملت است. در واقع محیط جغرافیایی تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود هویت ملی به حساب می‌آید.

    3 -2- بعد دینی

    داشتن دین و تعالیم مذهبی مشترک و پایبندی و وفاداری به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک و آیین‌های مذهبی فراگیر در فرایند شکل دهی به هویت ملی بسیار مؤثر است. بعد ملی هویت دینی دارای ابعادی چون موارد زیر می‌باشد:
    1- پایبندی به جوهر دین و ارزش‌های دینی و فراگیر بودن این ارزش‌ها،
    2- دلبستگی جمعی و عمومی به این شعائر، مناسک و نهادهای دینی و
    3- مشارکت و تمایل عملی به ظواهر و آیین‌های دینی و مذهبی.

    4 -2- بعد فرهنگی

    وجود میراث فرهنگی مشترک بین افراد جامعه موجب توافق فرهنگی بین اعضای آن ملت می‌شود. شاخص‌های مهم فرهنگی و اجتماعی ایران عبارتند از: 1- آیین‌ها و سنت‌های عام، 2- جشن‌ها، اعیاد و فرهنگ عام، 3- ارزش‌های سنتی، 4- طرز لباس و پوشش، 5- معماری بناها و مکان‌ها، 6- رسوم و عرف و 7- هنرهای بومی و ملی.

    5 -2- بعد زبانی

    زبان از آنجا که وسیله ‌اندیشیدن است در ایجاد هویت اجتماعی و جهان بینی یک ملت نقش بسیار مهمی را بازی می‌کند.

    6 -2- بعد سیاسی

    تعلق به دولت و نظام‌های سیاسی و ایدئولوژی آن- از آنجا که دولت‌ها همواره می‌کوشند تا ایدئولوژی خود را به کمک ابزار مشروعیت بخش آن به مردم خود بقبولانند- می‌تواند باعث شکل‌گیری هویت مشخصی در افراد آن جامعه شود.
    آنچه در این مقاله منظور نظر ما می‌باشد، این است که این ابعاد هویتی در طول فرایند جهانی شدن با چه چالش‌هایی مواجه شده‌اند. بنابراین بهتر است که این مفهوم به طور تفصیلی توضیح داده شود.

    3- جهانی شدن

    می‌توان گفت؛ جهانی شدن یک فرایند دیالکتیکی است و جایگاه کشورهای مختلف در این فرایند با یکدیگر متفاوت است.
    برخی از کشورها و فرهنگ‌ها به راحتی تسلیم فرهنگ‌های دیگر می‌شوند و برخی به دلیل داشتن انعطاف پذیری به آرامی تحول می‌یابند. عمق و تاریخ فرهنگ کشورها در به وجود آمدن انواع موضع‌گیری‌ها بی‌تأثیر نیست. البته تنها داشتن قدمتی تاریخی و اجتماعی کافی نیست، فرهنگ هر اندازه هم که اصیل باشد، اگر همراه با خود آگاهی و شناخت نباشد، اهمیتی ندارد. ارتباط اجتماعی منشأ فرهنگ است.
    زمانی که فرهنگ‌ها در هم آمیخته می‌شوند مردم برخی از ویژگی‌های فرهنگی را از فرهنگ‌های دیگران و برخی را از فرهنگ خودشان کسب می‌کنند. اگر اثرات فرهنگ‌ها متناقض باشد برخی از فعل و انفعالات فشار روانی ایجاد می‌کند. (هری، 117:1383). این موضوع می‌تواند به بحران هویت منجر شود.
    جهانی شدن هویت ملی را به چالش طلبیده است. فرایند جهانی شدن از رهگذر دگرگون کردن شالوده‌های نظری رویکردهای سنتی، فرایند هویت سازی را دستخوش تحولات جدی نموده است. از رهگذر این جهانی شدن، مرزهای سیاسی، فرهنگی و هویتی فرو می‌ریزد و جوامع در جامعه‌ای جهانی ادغام می‌شوند.
    کشور ما هم در این زمینه مورد استثنایی نیست. بی گمان اگر ایران در فرایند جهانی شدن شرکت کند نقش فعال‌تری در حفظ هویت خود دارد.

    4- چالش‌های هویتی ایران در عصر جهانی شدن

    همان گونه که در آغاز نیز ذکر شد، جهانی شدن تمامی هویت‌های ملی را با چالش مواجه کرده است و ملت‌ها را در عرصه هویت ملی‌شان با بحران مواجه کرده است. به منظور هرگونه برخوردی با این موضوع لازم است که این چالش‌ها شناخته و معرفی شوند.

    1 -4- چالش بعد تاریخی هویت ملی

    زمان یکی از عواملی هویت ساز به شمار می‌رود و تداوم داشتن در طول زمان از عناصر هویت بخش می‌باشد. فرد هنگامی می‌تواند مدعی هویت داشتن باشد که از تداوم خود اطمینان حاصل کند. توجه به گذشته نیز به دلیل اهمیت آن در تقویت احساس ثبات شخصیت می‌باشد.
    در حالی که در اثر جهانی شدن، پیوند میان یک گذشته مشترک و حال مشترک از بین می‌رود و نظم سنتی موجود مبتنی بر مکان‌های انحصاری و تداوم‌های معنا بخش و هویت ساز نابود می‌شود (گل محمدی، 1381: 236).

    4-2- چالش بعد جغرافیایی هویت ملی

    علاوه بر نفوذپذیر شدن مرزها در اثر گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی یکی از پیامدهای جهانی شدن گسترش دموکراسی و حق تعیین سرنوشت و همچنین مباحث مربوط به حقوق بشر می‌باشد که این مسئله می‌تواند کشورهایی را که دارای تفاوت‌های قومی و زبانی و... می‌باشند، تحت تأثیر قرار دهد. در واقع جهانی شدن نه تنها موجب کاهش سطح اقتدار حکومت‌ها می‌شود، بلکه موجب تقویت خرده فرهنگ‌ها و تحریک آنها نیز می‌شود و با اولویت بخشی به هویت‌های فروملی موجبات تقویت گرایش‌های گریز از مرکز را فراهم می‌کند؛ چرا که سازمان‌های متعددی تحت عناوین بشر دوستانه و حافظ حقوق اقلیت‌ها بر حکومت‌ها فشار وارد می‌کنند و مانع از اقدام مؤثر حکومت‌ها در راستای کنترل مؤثر نیروهای گریز از مرکز می‌شوند. بنابراین در نهایت می‌تواند موجب به خطر افتادن یکپارچگی و تمامیت ارضی کشورهای چند قومی، زبانی، مذهبی و... شود. باید توجه داشت که ارتباطات و اینترنت، امکانات زیادی را در اختیار هویت‌های فرو ملی برای بسیج نیروها و اطلاع رسانی گسترده قرار داده است، یعنی هویت‌های فرو ملی در گذشته دارای محدودیت‌های زیادی در زمینه تکثیر و پخش اطلاعیه‌ها و کتب و جزوات خود بودند ولی امروز به راحتی از طریق سایت‌های ویژه اینترنتی به این امر مبادرت می‌ورزند (مختاری، 1386: 13).

    3 -4- چالش‌های بعد دینی و مذهبی هویت ایرانی

    همچنان که گفته شد تضعیف هر یک از ابعاد هویت ملی به چالش کشیده شدن هویت ملی را سبب می‌شود؛ از آنجایی که فناوری ارتباطات و رسانه‌ها به دلیل قرار داشتن در کنترل غرب به صورت یک سویه اقدام به پخش جهانی ارزش‌های غربی می‌کنند و همچنین پخش مسائل غیراخلاقی از اینترنت می‌تواند تأثیر بسیار سوئی بر ابعاد مذهبی افراد بگذارد، این مسئله کارکرد مذهب را به عنوان یکی از عناصر هویت ملی به چالش می‌کشد.
    چالش دیگری که از این زاویه می‌تواند متوجه کشورهایی با اقلیت مذهبی شود، این است که جهانی شدن باعث تقویت بنیادگرایی مذهبی شده و تحرک و پویایی را در پیروان آن مذهب به دنبال می‌آورد و آنها در برابر پلورالیسم دینی غرب جبهه می‌گیرند و حتی در مواقعی این اقلیت‌ها داعیه استقلال نیز سر می‌دهند (همان: 13).

    4-4- چالش بعد فرهنگی و اجتماعی هویت ایرانیان

    رواج فرهنگ غربی در اثر فناوری ارتباطات موجب بروز برخی ناهنجاری‌ها و ضد ارزش‌ها در جوامع می‌شود و علاوه بر آن شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت با انتشار امور غیر ارزشی موجب تضعیف ارزش‌های ملی شده و فرهنگ جوامع را دچار اضمحلال ارزش‌ها می‌کنند (همان: 14).

    5 -4- چالش بعد زبانی

    بین المللی شدن زبان انگلیسی موجب یادگیری گسترده آن توسط نخبگان و استفاده از آن به عنوان زبان علمی می‌شود که این مسئله نیز در اثر گذر زمان موجب فراموشی تدریجی زبان ملی می‌شود.
    استحاله زبان، بخش مهمی از هویت ملی را استحاله می‌کند، چرا که تمام تولیدات فکری و معنوی در زبان قبلی حبس می‌شود و دیگر کاربردی نمی‌یابد (همان: 14).

    ابعاد هویت ملی و تأثیر جهانی شدن بر آن

         ابعاد هویت دینی
    دوره

    فرهنگی (سنت، زبان)

    جغرافیایی

    سیاسی

    دینی

    قبل از شکل گیری مباحث جهانی شدن

    زبان فارسی
    سنت ایرانی - اسلامی

    ارتباطات در چنبره حوزه جغرافیایی ایران

    دولت

    اسلام

    بعد از شکل گیری مباحث جهانی شدن

    رواج زبان علمی واحد(انگلیسی)
    رواج آداب و رسوم جدید وضعیف شدن سنت خودی

    فروپاشی مرزهای جغرافیایی به دلیل حجم وسیع ارتباطات و مفاهیمی مثل حقوق بشر و دموکراسی

    تضعیف نقش دولت در اداره جامعه

    مطرح شدن پلورالیسم دینی و عرضه محصولات مکاتب عقیدتی مختلف


    5- نتیجه‌گیری

    هویت هر فرد یا جامعه تمایز بخش او از افراد یا جوامع دیگر است. در اعصار قبل که حجم ارتباطات به سرعت امروز نبود، هویت و فرهنگ هم قرن‌ها به یک شکل پایدار باقی می‌ماند و به راحتی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد.
    امروزه به دلیل حجم گسترده ارتباطات و تبادل اطلاعات میان جوامع مختلف، از یک طرف میزان آشنایی افراد جامعه با فرهنگ‌های غیر بیشتر می‌شود و از طرف دیگر، میزانی از انعطاف پذیری و عدم دلبستگی و تعصب زیاد نسبت به فرهنگ خود برخوردار می‌شوند. از این رو فرهنگ و هویت جمعی در عصر حاضر پویایی و تحرک بیشتری دارد.
    یکی از مباحثی که در عصر حاضر مطرح می‌شود و بر هویت جوامع و افراد بسیار مؤثر است، بحث جهانی شدن است. جهانی شدن به طور ساده عبارت است از: تلاش اندیشه بشری برای ایجاد دهکده جهانی و در ایجاد ارتباط میان ملل از طریق فناوری (اینترنت، ماهواره و...) و شکل دادن ویژگی‌های عام فرهنگی ملل (مثل زبان واحد، پوشش یکسان و... ) بسیار اثرگذار است.
    از این رو، هویت هر جامعه که فرهنگ و آداب و رسوم جامعه سهم زیادی در شکل‌گیری آن دارد، در معرض تمایز زدایی میان ملل و در نتیجه کم شدن جاذبه‌ها و تفاوت آن با ملل دیگر است. به همین دلیل باید ابعاد هویتی جامعه ایران (سرزمین، سیاست، دین، زبان و...) شناخته شود و تلاش شود در عصر جهانی شدن به کمک باز تعریف آنها، تمایز آنها را با فرهنگ ملل دیگر حفظ کنند.

    پی‌نوشت‌:

    1- دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب.

    منابع :
    1. اکبری، محمد علی، تبار شناسی هویت جدید ایران، عصر قاجار و پهلوی اول، تهران: علمی و فرهنگی، 1384.
    2. پاول، هنری، ماسن، رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید یاسایی، تهران، نشر مرکز، 1374.
    3. پویا، عبدالرضا، مقاله چالش‌های فرهنگ ایرانی با جهانی شدن، نگاه حوزه، شماره 99-98، 1382.
    4. توحید فام، محمد، فرهنگ در عصر جهانی شدن، چالش‌ها و فرصت‌ها، تهران: نشر روزنه، 1382.
    5. حصاری، علی اکبر، به سوی حکومت جهانی امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف)، قم: انتظار نور، 1382.
    6. رجایی، فرهنگ، مشکل هویت ایرانیان امروز، تهران: نشر نی، 1383.
    7. گل محمدی، احمد، جهانی شدن، فرهنگ و هویت، تهران: نشر نی، 1381.
    8. گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، 1376.
    9. مختاری، حسین، جهانی شدن و تأثیر آن بر هویت ملی، 1386.
    10. هری، س، تری یاندیس، فرهنگ و رفتار اجتماعی، ترجمه نصرت فتی، تهران: نشر رسانش، 1383.

    منبع مقاله :
    حاجیانی، ابراهیم؛ (1389)؛ هویت و جهانی شدن، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول

    مطالعه بيشتر »
  • جایگاه خواست و اراده مردم در حکومت دینی

    جایگاه خواست و اراده مردم در حکومت دینی از نگاه مقام معظم رهبري (مدظله العالي)
    در نظام مردم سالاری دینی خواست و اراده مردم از شأن و منزلت خاصی برخوردار است و باعث پیدایش و استمرار حاکمیت است، اما باید گفت این خواست و اراده از منطقی خاص پیروی می کند که به موجب آن، چنین نظامی از نظام های لیبرال دموکراسی غرب و نقش مردم در آن ها متمایز گردد. در نظام اسلامی - یعنی مردم سالاری دینی- مردم انتخاب می کنند، تصمیم می گیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند؛ اما این خواست و انتخاب و اراده در سایه هدایت الهی، هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد و از صراط مستقیم خارج نمی شود. نکته اصلی در مردم سالاری دینی این است. در حقیقت انتخاب مردم، انتخابی برخاسته از شعور و بینش مذهبی و در چارچوب احکام الهی است. این مردم سالاری دینی، راقی ترین نوع مردم سالاری است که امروز دنیا شاهد آن است؛ زیرا مردم سالاری در چارچوب احکام و هدایت الهی است. انتخاب مردم است، اما انتخابی که با قوانین آسمانی و مبرای از هرگونه نقص و عیب توانسته است جهت و راه صحیحی را دنبال کند. به عبارت دیگر در این گونه نظام های سیاسی، انگیزه و خواست مردم از پشتوانه دینی و اعتقادی برخوردار بوده و منافع و خواست صاحبان ثروت، سرمایه داران حاکم و نیرنگ بازان عالم سیاست تأثیری بر آن نخواهد داشت. دموکراسی حقیقی مردم سالاری برخاسته از دین و ایمان است. انگیزه مردم، برخاسته از دین، از احساس مسئولیت و از احساس تکلیف ملی و دینی است؛ لذا وارد میدان می شوند و در میان نامزدهای مختلف، گزینه خودشان را انتخاب می کنند. در حقیقت در چنین نظامی هیچ کس حق ندارد بر مردم حاکمیت داشته باشد مگر آنکه دارای معیارهای پذیرفته شده باشد و مردم او را پذیرفته باشند.به عبارت دیگردر نظام اسلامی دارا بودن معیارها کافی نیست؛ بلکه انتخاب مردم هم شرط لازم است و بدون انتخاب مردم امکان ندارد.  ایشان در جمله فوق به دو عنصر ضروری در راستای بر پایی و استمرار هر حاکمیتی، یعنی مشروعیت و مقبولیت اشاره کرده و در جایی دیگر می فرمایند: در اسلام تقوا و عدالت پایه اصلی مشروعیت است اما این مشروعیت بدون رأی مردم، مقبولیت و کارآیی ندارد لذا در اسلام رأی مردم اهمیت ویژه ای دارد. مجموع این بیانات به اهمیت اساسی نقش مردم در نظام دینی اشاره داشته و آنرا یکی از دو پایه اصلی خیمه حاکمیت بر می شمارد:.. در کشور ما به برکت نظام اسلامی، محور تصمیم گیری مردمند و چارچوب تصمیم گیری - هم برای مردم و هم برای مسئولان - احکام و شریعت اسلامی است. برخلاف تلاش هایی که در راستای اثبات خودکامگی و توتالیتره جلوه دادن حکومت اسلامی و پافشاری هایی که بر تضاد ذاتی آن با اراده و خواست حقیقی مردم و نفی هرگونه مشارکت عمومی در این چنین نظامی صورت می گیرد، مردمی بودن از پایه ها و شاخصه های اصلی نظام و اراده و خواست مردم در چارچوب ارزش های الهی، تعیین گر حقیقی است. مردمی بودن در نظام جمهوری اسلامی، یک شاخصه اصلی است؛ یعنی رأی مردم، کرامت مردم، خواست مردم، از جمله عناصر اصلی در نظام جمهوری اسلامی و این بنای مستحکم است. رأی مردم تعیین کننده است. در نظام جمهوری اسلامی... حرکت در چارچوب دین خداست و اراده مردم، تعیین کننده مطلق است. به دیگر بیان خواست، اراده و ایمان مردم و حتی عواطف آنان پایه اصلی حکومت اسلامی است و ما نیز در جمهوری اسلامی ایران به این مهم، اعتقاد داریم. با تشریح جایگاه مهم و نقش حساس و سرنوشت ساز مردم و اتکای واقعی نظام اسلامی به مبانی اسلامی از یک سو و به اراده مردمی از دیگر سو – به عنوان دو عنصر و پایه اساسی حکومت دینی – روشن شد که حکومت دینی نه تنها بر پایه تقلب و از راه غلبه، زور و سرکوب، بر مردم و تقدیراتشان حاکم نمی شود بلکه حضور مردم را در بسیاری از عرصه های سیاسی و اجتماعی (به ویژه در زمینه تأسیس و استمرار حاکمیت و اقتدار سیاسی آن) ضروری برشمرده و برای آن اهمیت فوق العاده ای قائل است. و این گونه است که حکومت اسلامی، حکومت استبدادی نیست. و خودکامگی و خودرأیی و استبداد در قاموس سیاسی نظام دینی راهی ندارد؛ چه اینکه در این اندیشه اساسا میان خدا محوری و مردم محوری تضادی نیست تا حکومت دینی در مقام اختیارِ میان یکی از این دو به آفت استبداد زدگی و خودکامگی دچار شود. در تفکر اسلامی اندیشه خدا محوری با اندیشه مردم محوری هیچ منافاتی ندارد و در حکومت دینی،مردم اصل و همه کاره هستند.

    مطالعه بيشتر »
  • "فنگ‌شويي" بت‌پرستي مدرن قرن 21

    هنگامي كه نامي از «تهاجم فرهنگي» برده مي‌شود، عده‌اي بي‌جهت موضع مي‌گيرند اما باور كنيم يك مجسمه ساده بودا، صدف مارپيج، وزغ سه پا به شكل سربازان اين تهاجم در يونيفرم قدرت نرم فنگ‌شويي باورهاي ما را هدف قرار داده‌اند.شايد از هنگامي كه بشر در قرن 21 خود را از مباني اصيل الهي دور كرد و با پيشرفت روز افزون علم از معنويت فاصله گرفت و به مرز افسردگي رسيد؛ بر آن شد كه به دنبال معنويتي برود كه ساخته خود او باشد تا در پس آن، دنياي ايده‌آل را جست‌وجو كرده و به خوشبختي مورد انتظار خوددست یابد. در محيط اطراف ما نيز گاهي شنيده مي‌شود كه برخي افراد به دنبال خوشبختي خيالي خود به سمت عرفان‌هاي خوش‌ آب و رنگ اما پوچ كشيده مي‌شوند. «فنگ‌شويي» نيز يكي از مواردي است كه در ايران طي چندين سال فعاليت، توانسته علاقه‌مندان را به سوي خود جذب كند، اما اينكه صحت و سقم فنگ‌شويي تا چه ميزان است، بررسي بيشتري را مي‌طلبد كه در اين گزارش آن را پيگيري مي‌كنيم.
    * فنگ‌شويي؛ خرافه يا واقعيت؟
    در تعريف فنگ‌شويي آورده‌اند؛ به معناي باد و آب است، يك فلسفه و فن باستاني در چين است و براي پيدا كردن دكوراسيون مناسب و چيدمان درست اشيا در ساختمان‌هاي مسكوني، تجاري، باغ و غيره استفاده مي‌شود تا بهترين اثر را بر سلامتي، شادي، موفقيت، هماهنگي و به طور كلي انرژي مثبت داشته باشد. مهم‌ترين چيزهايي كه بايد رعايت كرد، پرهيز از بي‌نظمي و هرگونه انباشتگي، استفاده از رنگ‌هاي مناسب، خطوط منحني، در نظر گرفتن جهت‌هاي مناسب است، البته امروزه به طور رسمي در چين آن را خرافات مي‌دانند.هنگامي كه به برخي فروشگاهاي عرضه محصولات فنگ‌شويي مراجعه مي‌كنيم، با اين جملات روبه‌رو مي‌شويم: اين اجناس باعث آمدن بركت به خانه شما مي‌شود، اين نشان‌ها مي‌تواند، رابطه شما را با همسرتان بهتر كند، اين مجسمه شب‌ها روح خود را در اتاق به حركت در مي‌آورد و انرژي‌ آن را عوض مي‌كند، اينكه چقدر يك مجسمه و يا نماد مي‌تواند، با خود اين ره‌آورد را به ارمغان بياورد، سوالي است كه شايد ذهن بسياري را با خود مشغول كرده است.
    براي بررسي اينكه چه مقدار از نشان‌ها و نمادهاي فنگ‌شويي در بازار وجود دارد، به برخي از فروشگاه‌هاي مجسمه‌فروشي سر مي‌زنيم.
    خانم فروشنده‌اي كه سرتاسر مغازه‌اش با انواع و اقسام مجسمه پر شده است و در ميان آنها مجسمه بودا و قورباغه سه پا نيز به چشم مي‌خورد، در پاسخ به اين سؤال كه آيا مجسمه فنگ‌شويي را در مغازه داريد، با حالتي تعجب گونه بيان مي‌كند: فنگ‌شويي چيست؟ مرد جواني هم كه خبري از نمادهاي فنگ‌شويي در مغازه‌اش نيست،‌ انگار براي نخستين بار اين واژه را مي‌شنود و مي‌پرسد: چه جور مجسمه‌اي است؟
    بالاخره در يكي از نقاط شمالي شهر مغازه‌اي را يافتم كه به طور فروش عمده نشان‌ها و مجسمه‌هاي فنگ‌شويي را به فروش مي‌رساند. خانم م-ف درباره فعاليتش‌ مي‌گويد: حدود 25 سال است كه در كار فروش وسايل فنگ‌شويي هستم و مردم به خوبي از اين نمادها استقبال مي‌كنند. بيشتر مشتري‌هايم را نيز خانم‌ها تشكيل مي‌دهند. وقتي از او درباره ميزان اعتقادش به فنگ‌شويي سؤال مي‌شود در پاسخ مي‌گويد: اعتقادي به فنگ‌شويي ندارم و خرافه‌اي بيش نيست!
    خانم ميانسالي به نام زهره ـ‌ الف كه براي خريد در مغازه حضور داشت‌ـ نيز در پاسخ به اين پرسش كه چرا از مجسمه فنگ‌شويي استفاده مي‌كنيد، مي‌گويد: اصلاً نمي‌دانم فنگ‌شويي چيست، من فقط براي زيبايي اين مجسمه را خريده‌ام.
    خانم ديگري كه كنجكاوانه به صحبت‌هاي ما گوش مي‌داد با شور و هيجان خاصي مي‌گويد: خانم! فنگ‌شويي حقيقت دارد، از زماني كه من دكوراسيون خانه‌ام تغييرات ايجاد كردم و از اين مجسمه‌ها استفاده كردم، زندگي‌ام از اين رو به آن رو شده‌است. از او پرسيدم با فنگ‌شويي كجا آشنا شديد و پاسخ داد: در كلاس يوگا! مربي در خصوص نقش فنگ‌شويي در تحول زندگي صحبت كرد و جزوه‌اي هم براي آشنايي بيشتر به ما داد. با دو نفر ديگر در خارج از مغازه درباره فنگ‌شويي سوال كردم، ابراز بي‌اطلاعي مي‌كردند.براي كسب اطلاعات بيشتر در خصوص فعاليت‌هاي انجام شده به منظور ترويج فنگ‌شويي در جامعه ايراني با كلاس‌هاي آموزش «فنگ‌شويي» تماس مي‌گيرم؛ صدايي كه متعلق به يك خانم جوان است، گوشي را بر مي‌دارد و پس از اينكه مطمئن مي‌شود از سوي يك آشنا تماس گرفته‌ام، هزينه شركت در كلاس‌ها را به مدت دو روز اعلام مي‌كند. به مؤسسه ديگر كه زنگ مي‌زنم، منشي تا زماني كه خيالش از بابت معرف آسوده نمي‌شود، پاسخ نمي‌‌دهد. از او مي‌خواهم اندكي از فنگ‌شويي بگويد، منشي با كمي مكث مي‌گويد: «علمي است كه درباره چگونگي چيدمان لوازم منزل صحبت مي‌كند». منتظر ماندم بيشتر توضيح دهد، ولي انگار چيز بيشتري نمي‌دانست، از او درباره سطح علمي استاد پرسيدم، فوري جواب مي‌دهد: «استاد داراي مدرك دكتراي روانشناسي هستند البته در حال حاضر ايران نيستند!».
     درحالي كه در سطح تهران و شهرستان‌ها كلاس‌هاي فنگ‌شويي در سطح گسترده برگزار مي‌شود و برخي از مسئولان برگزاري كلاس‌ها با اعلام اينكه داراي مجوز هستند، فقط از افرادي كه توسط آشناها معرفي شوند، ثبت‌نام مي‌كنند. اما به‌راستي در فنگ‌شويي چه چيزي مطرح است كه اينچنين افراد را مجذوب خود كرده؟ فروش انواع و اقسام نمادهاي آن در بازار، تشكيل كلاس‌ها و تبليغ فنگ‌شويي در موتورهاي جست‌وجو براي چيست؟ آيا به‌راستي مردم بهشت گمشده خويش را يافته‌اند؟ آيا دنبال منجي مي‌گردند؟
    براي درك بهتر موضوع مناسب است با برخي از نمادهاي فنگ‌شويي آشنا شويم.
    * آشنايي با نمادهاي فنگ‌شويي
    در فنگ‌شويي در خصوص نشان دادن نحوه درست تقسيم انرژي از اين نمادها استفاده مي‌كنند كه عبارتند از: «اژدها» سمبل انرژي «ينگ» و نشانه عنصر چوب و فصل بهار است و انرژي آن در سمت شرق يا سمت راست بنا قرار مي‌گيرد. در مقابل اژدها، «ببر» داراي انرژي «يين» است و نشانه عنصر فلز. «لاك‌پشت» نيز نشان ثبات و استحكام قسمت پشتي زمين و بناست. «ققنوس سرخ» نيز در مقابل لاك‌پشت، حيواني افسانه‌اي بسيار فعال و هميشه در حال حركت و پرواز، به عنوان سمبل آسايش مادي در زندگي است.
    ديگر سمبل‌هاي فنگ‌شويي عبارتند از؛
    درنا: سمبل عمر طولاني است، تصوير يا مجسمه آن در سمت غرب يا شرق قرار داده‌ مي‌شود.
    اردك مندارين: نوعي اردك رسمي چيني است، اين اردك نشانه‌اي از شادي و خوشبختي در زندگي زناشويي است، نيروي «چي» ايجاد مي‌كند كه باعث مي‌شود زوجين از پس هر مشكلي بر بيايند. براي اين منظور بايد دو عدد اردك را در گوشه شمال غربي خانه قرار داد يا در دورترين قسمت راست سالن پذيرايي‌ يا اتاق خواب‌ تا «چي» ازدواج و عشق را فعال كند.
    نماد دو ماهي: نشانه دور كردن نيروهاي شيطاني است و براي دفع بلا يا چشم زخم مورد استفاده قرار مي‌گيرد، معمولاً آن را مقابل در ورودي نصب مي‌كنند.
    نيلوفر آبي يا لتوس: گياه مقدس هندوهاست، اعتقاد بر اينكه داشتن آن در منزل بخت خوبي را به ارمغان مي‌آورد.
    گل صدتوماني يا پوني: نشانه اقبال بلند خصوصاً براي دختران دم بخت است.
    پرتقال: مركبات مخصوصاً پرتقال و ليمو سمبل طلا، پول و فراواني هستند.
    هلو: سمبل عمر طولاني و توام با سلامتي است.
    اركيده: سمبل خوش‌اقبالي است.
    انار: نشانه فرزندان متعدد است.
    صدف مارپيچ: نشانه اقبال بلند در سفر است، آن را در اتاق نشيمن قرار مي‌دهند.
    خمره: به عنوان آرام كننده جريان چي در قسمت‌هاي مختلف به خصوص نزديك در ورودي استفاده مي‌شود.
    بادبزن: سمبل محافظت از خانه و دارايي است.
    وزغ سه پا: سمبل بركت و ثروت است.
    كريستال كوارتز صورتي: بهترين سمبل عشق و ازدواج در فنگ‌شويي است.
    در ميان انواع نمادها با مجسمه‌هايي چون سكه‌هاي چيني، سگ‌هاي فو، بادزنگ، اژدرلاك پشت، چي لين (اژدر اسب)، پاگودا (برج دانش)، گاو آرزو، صدف حلزون، بوداي خندان، فيل، ماهي آروانا، كشتي بازرگانان، گلدان ثروت، نعل اسب، آينه جادو (پاكوا)، كدو قلياني، پي يائو، گره اسرار‌آميز و غيره روبه‌رو مي‌شويد.
    * فنگ‌شويي با شاخصه‌هاي علمي فاصله زيادي دارد
    اما آيا مجسمه‌هاي فنگ‌شويي واقعاً از پس انجام چنين كارهايي بر مي‌آيند؟ براي يافتن پاسخ اين پرسش با حجت‌الاسلام و‌المسلمين حميدرضا مظاهري‌سيف، رئيس مؤسسه بهداشت معنوي و مديرگروه اخلاق و عرفان پژوهشگاه‌ باقرالعلوم (ع) گفت‌وگو مي‌كنيم.
    وي مي‌گويد: «فنگ‌شويي» علم نيست، بلكه يك تطبيقي براي رويكردهاي جهان و پديده‌هايي كه در جهان و نحوه ارتباط‌‌شان با همديگر است، فنگ‌شويي تفسيري از جهان، زندگي و جايگاه انسان در عالم و بعد مادي را مدنظر قرار مي‌دهد و با قدمتي چندين هزار ساله جز باورهاي چيني است، لذا دين نيست.
    وي در خصوص اينكه بايد با بررسي علمي و تجربي صحت يا سقم فنگ‌شويي معلوم شود، بيان مي‌كند: در گام اول اگر اين كاربري و توصيه‌هاي عملي تائيد شد، در گام دوم آن بايد ديد تفاسيري كه از آن ارائه مي‌شود، صحيح است يا نه، هرچند كه تا كنون از نظر علمي فنگ‌شويي ثابت نشده است.
    رئيس مؤسسه بهداشت معنوي با اخطار اينكه اگر در معرفي معارف اصيل اسلام زودتر اقدام نشوند، ناخودآگاه موارد دروغين جاي آن را پر مي‌كند، ادامه مي‌دهد: در اينجاست كه نياز به وحي و معصوم احساس مي‌شود و هنگامي كه گفته شود به سرچشمه علم الهي متصل است، مردم به راحتي آن را مي‌پذيرند، لذا اينكه فنگ‌شويي از خلال سال‌هاي گذشته به ما رسيده و اينكه چقدر تغيير و تحريف كرده، نمي‌شود به‌آن اعتماد كرد، اما چون نيازي را پاسخ مي‌دهد، مردم از آن استقبال مي‌كنند.
    * فنگ‌شويي درصدد تكرار باورهاي اسلامي در قالب ديگري است
    «مجيد ابهري» عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي و پژوهشگر آسيب‌هاي اجتماعي در پاسخ به اينكه از منظر اسلامي بايد چه رويكردي به فنگ‌شويي داشت، بيان مي‌دارد: آثار مثبت محيط منظم، پاك و شاد بر روحيه انسان و رشد تعالي رفتار وي غيرقابل انكار است، با توجه به اينكه مكتب اسلام قبل از بروز پديده فنگ‌شويي تاكيدات مكرري بر پاك بودن محيط زندگي، تنوع آن، ساده‌زيستي و رعايت تعادل چيدمان در زندگي دستورات مؤكدي داشته و بر اساس فلسفه موجود در باور ما «دل هر ذره را كه بشكافي، آفتابيش در ميان ‌بيني» تمام ذرات حيات به تعالي و تكامل در حركت هستند.
    وي تبليغ فنگ‌شويي به عنوان تاثير مثبت بر خوشحالي و يا غم افراد را مسئله جديدي نمي‌داند و مي‌گويد: در واقع تكرار باورهاي اسلامي در لباس و قالب ديگري است، شاد بودن محيط خانه در پاك بودن و ساده بودن زندگي است، ابزارهاي تكنولوژي جز هزينه و زيان‌هاي متعدد بر اعصاب و جسم نتيجه ديگري ندارد، اخيراً زيان‌هاي امواج مايكروويو و رايانه كشف شده است، بنابراين بعضي از افراد تصور مي‌كنند، فنگ‌شويي يك مكتب جديد است، در حالي كه پاك نگه داشتن محيط زندگي و تغييرات چيدماني در آنها استفاده از ابزار و وسايلي كه نياز واقعي به آنها وجود دارد، خودداري از خريد و نگهداري از وسايلي كه مازاد و احتياج است، يك‌هزار سال پيش توسط ائمه عليهم‌السلام مورد تاكيد قرار گرفته است.
    اين پژوهشگر آسيب‌هاي اجتماعي در خصوص تأثير سمبل‌هاي فنگ‌شويي در افراد مي‌گويد: از نظر آسيب‌شناسي رفتاري، استفاده از مجسمه‌هاي زشت و بدشكل در ضمير ناخودآگاه افراد اثر منفي گذاشته و حتي ممكن است باعث شباهت جنين انسان به آنها شود، بنابراين استفاده از اين‌گونه اشيا يعني مجسمه «سر سگ»، «قورباغه» يا «موش» در محيط خانه فقط باعث اضطراب و دلهره كودكان مي‌شود و هيچ نفع ديگري ندارد.
    عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي علت پناه‌آوردن برخي از مردم به فنگ‌شويي را چنين بيان مي‌كند: دور شدن از باورهاي اصيل باعث پناه‌بردن به اين گونه طلسم‌ها و خرافه‌ها مي‌‌شود، مثل مهره خوشبختي، مجسمه گشايش بخت و يا عروسك آورنده خواستگار! اين گونه باورها صدها سال است كه در جوامع منزوي شده است، نمي دانم چرا امروز عده‌اي تلاش مي‌كنند، دوباره جوانان ما را با اين گونه ابزار مشغول كنند؟! اين بخشي از ناتوي فرهنگي است كه مي‌خواهد بين باورهاي اصيل اسلامي و جوانان فاصله ايجاد كنند.
    * فنگ‌شويي نوعي از بت‌پرستي مدرن است
    سيدكاظم موسوي، مدير مؤسسه مطالعاتي روشنگر با اشاره به اينكه فنگ‌شويي از بطن اعتقادي بودا نشأت گرفته و نگاه الوهيتي ندارد، بيان مي‌دارد: در واقع فنگ‌شويي بت‌پرستي مدرن است. در فنگ‌شويي ساده‌زيستي تبليغ مي‌شود، در حالي كه اسلام به ساده زيستي به عنوان اصلي اساسي نگاه كرده است، به طوري كه ساده‌زيستي در سيره عملي رسول اكرم صلي‌الله ‌‌عليه ‌و‌آله ‌و‌سلم و ائمه عليهم‌السلام، به طور نمونه در ساده غذا خوردن، ساده لباس پوشيدن، ساده معاشرت كردن با مردم به وضوح ديده ‌مي‌شود. وي فنگ‌شويي را ‌وصله ناچسب مي‌داند و مي‌گويد: جريان فنگ‌شويي يك نوع تضاد با اسلام دارد، بنابراين محققان و انديشمندان حوزوي و دانشگاهي بايد در خصوص عوامل انحرافي، آگاهي لازم را به مردم بدهند و در تعامل با مردم كوشا باشند و با بيان زيبايي‌ها همراه با آيات قرآن و روايات، اسلام ناب محمدي را به مردم بيشتر بشناسند و جامعه را در برابر ناتوي فرهنگي واكسينه كنند.
    * ضرورت تقويت توكل به خدا و توسل به ائمه اطهار (ع)
    فنگ‌شويي آرام آرام در محيط اجتماعي و اعتقادي مردم دام مي‌گستراند و محققان ديني بايد با معرفي صحيح آن به مردم در پيشگيري هر چه بيشتر آن كوشا باشند، چرا كه فراروي فنگ‌شويي چيزي جز فاصله گرفتن انسان از مبدأ هستي و كم‌شدن توكل در زندگي به چشم نمي‌خورد. انساني كه از صبح تا شب خود را اسير چندين نماد فلزي و چوبي و سنگي كند، چه رهاوردي را براي خود به ارمغان خواهد آورد؟ به راستي انسان مسلمان، پرودگار عالم را در كجاي قلب خويش جاي داده است؟! بياييم با دوري از شرك ظاهري و مخفي، با تقويت توكل و توسل خويش به خداوند متعال و ائمه معصومين عليهم‌السلام ـ‌كه رابطه فيض الهي هستند‌ـ معناي صحيح زندگي را درك كنيم و با افزايش رابطه خود با خالق هستي، دنيا را به خاطر او به تسخير درآوريم.          
    منبع: فارس

    مطالعه بيشتر »
  • شهادت طلبي از ديدگاه امام خميني(ره)

    بدون شک نظریات امام خمینی (ره) درباره شهادت و انگیزه‏های آن در جهان معاصر و برای نسلهای آینده فصل جدیدی را در ترویج فرهنگ شهادت و تهییج عشق به شهادت، در بین مسلمانان ایران در جهان گشوده است. مطالعه در زندگینامه امام نشان می‏دهد که شهادت‏خواهی و شهادت طلبی و توجه به آثار آن در تمام مراحل زندگیشان متجلی است. بررسی گفته‏ها و نکته‏ها و وصایای شهدا و رزمندگان دفاع مقدس نشان می‏دهد که آموزه‏ها، دکترین و سنت امام خمینی (ره) الهام بخش‏ترین عامل و تاثیرگذارترین شعار، در پرورش روحیه‏ی ایثار و شهادت طلبی آنان بوده است. اولین موضوع در بررسی موضوع شهادت طلبی از نظر امام خمینی (ره) تجلی این روحیه قول و سیره عملی ایشان است. شهامت و از جان گذشتگی و ایثار و صلابت و مجاهده‏ی در راه خدا از ویژگیهای بارز شخصیتی امام است. امام از ابتدای نهضت با افرادی مواجه  بود که درک صحیحی از شهادت نداشتند و یا شهادت را مربوط به دوران خاصی می‏دانستند. اولین کار او در آغاز نهضت از 15 خرداد و نیز در استمرار آن و در حوادث خونین دیگر چون 17 شهریور و سایر حوادث خونبار انقلاب اسلامی و نیز در دفاع مقدس تبیین فلسفه جهاد و شهادت بود. عده‏ای با کنایه و گاه از روی دلسوزی به امام می‏گفتند چه کسی جواب این خونها را خواهد داد امام بارها فرمودند همان کسی که جواب خونهای شهدای صدر اسلام و شهیدان کربلا را دارد. اولین کار او برای تقویت روحیه جهاد و شهادت طلبی این بود که شهادت مربوط به زمان خاصی از تاریخ و آرزوی شهادت فقط مربوط به مبارزان صدر اسلام نیست. کار کلیدی او تفسیر صحیح از مفهوم حدیث «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» و دعای مشهور «یالیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما» بود. او معتقد بود که آرزوی شهادت و دفاع از دین، فقط مختص زمان پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) نیست. همه باید عاشورایی باشند و از سالار شهیدان تاسی نمایند. او با طرح شعار معروف «خون بر شمشیر پیروز است» فصل جدیدی را در ادبیات سیاسی و انقلابی معاصر گشود. و معتقد بود هر کس که این شعار را واقعا بپذیرد روحیه‏ای پیدا می‏کند که از هیچ چیزی نمی‏هراسد. و به استقبال شهادت می‏رود. از طرف دیگر عمل به تکلیف و فرع بودن نتیجه در منظر او ناشی از اعتقاد به «احدی الحسینین» بود. او معتقد بود که پیروزی در انقلاب و دفاع مقدس و یا شهادت هر دو پیروزی است. و این راز عدم هراس از مرگ و رمز شهادت طلبی او و یارانش بشمار می‏آید. امام چون اولیاءالله همواره تمنای شهادت داشت حتی بعد از پذیرش صلح و قطعنامه نیز از این موضوع غافل نمی‏شود و در قسمتی از پیام تاریخی خود بعد از پذیرش قطعنامه می‏نویسد: امروز خمینی آغوش و سینه خودش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و در برابر همه توپها و موشکهای دشمنان باز کرده است. و همچون همه عاشقان شهادت برای درک شهادت روزشماری می‏کند.از نظر او شهادت طلبی دارای رمزی است که تا شناخته نشود نمی‏تواند عامل حرکت و پیروزی جنبشها شود. «ملتها باید رمز را بفهمند که رمز پیروزی این است که شهادت را آرزو بکنند و برای حیات، حیات مادی، دنیای حیوانی ارزش قائل نباشند. این رمز است که ملتها را می‏تواند پیش ببرد. این امری است که قرآن آورده است. احاطه فوق‏العاده امام بر مسائل عرفانی و اجتماعی و علمی و سیاسی و انقلابی و دینی موجب تفسیر جامع  شهادت طلبی از نظر ایشان شده است. تفسیر عرفانی او از شهادت طلبی، بسیار عمیق و دقیق است. در تعبیر عرفانی امام معمای شهادت با عشق قابل فهم است و شهدا در قهقهه مستانه‏اشان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»  اند و از نفوس مطمئنه‏ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»   پروردگارند.او به بازیافتن شهدا نزد خداوند و ضیافت مقام ربوی و ارتزاق نزد رب‏الارباب اشاره می‏کند. در جایی دیگر او به ضعف جهان‏بینی مادی نظام سرمایه‏داری و کمونیستی و پیروان آنها و نیز کژاندیشی دیدگاه ناسیونالیستی و ملی‏گرایی افراطی در شناخت دقیق مقام و مفهوم شهادت اشاره می‏کند و می‏فرماید: «اذناب آمریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله‏ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه‏های نبرد مقایسه شود. مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوئیم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد.» درک کامل انگیزه‏های شهادت طلبی از نظر امام، زمانی قابل فهم است که نگرش ایشان به حیات بعد از مرگ و معابر بررسی شود. از نظر او مرگ انتقال از دنیای فانی به دنیای باقی و رسیدن به نتایج اعمال است. و شهادت طلبی انتخاب بالاترین و زیباترین و آگاهانه‏ترین نوع مرگ است. و یا در جایی دیگر می‏نویسد «چه غافلند دنیا پرستان و بی‏خبران که ارزش شهادت را در صحیفه‏های طبیعت جستجو می‏کنند و وصف آن را در سروده‏ها و حماسه‏ها و شعرها می‏جویند و در کشف آن از هنر تخیل و کتاب تعقل مدد می‏خواهند و حاشا! که حل این معما جز به عشق میسر نگردد.»  کسانی از مرگ می‏ترسند که به فنای انسان اعتقاد دارند و «آنان که به معاد و قیامت معتقدند باکی از مرگ ندارند.»  از نظر او «انگیزه شهید برای شهادت رسیدن به حیات جاوید است.»  امام انگیزه شهیدان را شوق لقاء دلدار می‏داند. از این منظر، این «عشق به محبوب حقیقی است که بالاترین انگیزه را برای شهید ایجاد می‏کند.»   درک انگیزه قرب و ارتزاق عندالله از نظر ایشان نه تنها برای انسانها بلکه بسیاری از کروبیان غیرقابل حصول است. «ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این ارتزاق عند ربهم شهدا چی است»  در جای دیگر ایشان به علم حصولی و حضوری مشاهده مستقیم میدانی شهیدان اشاره می‏کنند. «آنچه که (فلاسفه و عرفا) با قدم‏های علمی و استدلالی و عرفانی یافته‏اند اینان (شهدا و ایثارگران) با قدم عینی به آن رسیده‏اند و آنچه آنان در لابه‏لای کتابها و صحیفه‏ها جستجو کرده‏اند، اینان در میدان خون و شهادت در راه حق یافته‏اند.»و در جای دیگر ایشان به عدم درک و ارزیابی دقیق فلسفه شهادت در راه خداوند، با انگیزه‏های بشری و انگیزه‏های مادی اشاره می‏کند و شناختن «و راه یافتن به کنه این مقام را از مختصات انسان کامل»  می‏دانند همچنین ایشان به نفی انگیزه‏های مادی و اثبات انگیزه‏های معنوی شهادت طلبی اعتقاد دارند.
    «کسی دلش نمی‏خواهد برای شکم شهید شود و یا کسی جوانش را شهید ببیند تا خانه خوبی داشته باشد. در شهادت عالم دیگری مطرح است که همه اولیاء خدا و همه انبیاء همواره به دنبال آن بوده‏اند.»  چشم انداز دیگر امام (ره) به موضوع شهادت طلبی ابعاد اجتماعی، دیگرخواهی و جنبه عدالت‏جویی است. از این منظر توجه به سرنوشت و مصالح جامعه بسیار مهم است تا جایی که در صورت نیاز فرد باید برای صلاح و اصلاح خود را هم فدا کند. «فرد باید فدای جامعه بشود هر چه بزرگ باشد. بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا، وقتی که با مصالح جامعه معاوضه کرد این فرد باید فدا شود. سیدالشهدا برای همین آمد و رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد که فرد فدای جامعه بشود و جامعه باید اصلاح بشود «لیقوم الناس بالقسط» با توجه به موقعیت خاص انقلابی جامعه، امام از جان گذشتگی و ایثار و گریز از نفع طلبی و عافیت‏خواهی را لازمه یک انقلاب می‏داند. از نظر او «طبع یک انقلاب، فداکاری است، لازمه یک انقلاب، شهادت و مهیا بودن برای شهادت است. قربانی دادن در راه انقلاب و پیروزی و استمرار آن اجتناب‏ناپذیر است بویژه انقلابی که برای خدا و  نجات مستضعفان و قطع امید، جهانخواران و مستکبران است.»   همچنین ایشان شهادت را زندگی افتخارآمیز و چراغ هدایت ملتها می‏داند. در موضوع انگیزه‏های فردی، امام معتقد است که «شهدا در پی یک معامله تاجرانه و توام با سود با خداوند هستند.» انگیزه‏های شهادت طلبی از نظر او فراتر از نیازهای اولیه حیات و در ردیف انگیزه‏های معنوی و فوق مادی هستند. «انگیزه شهادت طلبی رهایی از «من» و «ما» و رهایی از نیازهای اولیه طبیعی و دستیابی به گوهر گرانبهای عزت و شرف و ارزشهای انسانی»  و «رهایی از قیدها و بندهای خودبینی و خودخواهی» است. شهادت از نظر او هنر مردان خدا و خط سرخ شهادت میراثی از خاندان نبوت و ولایت است و شهید به وجه‏الله نظر می‏کند و به لقاءالله می‏اندیشد و لذا شهید بدنبال مرگ فی سبیل الله است. «در اولین اعلامیه رسمی و سیالی امام که با آیه «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموالله مثنی و فرادی» شروع و با آیه «و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقط اجره علی الله» پایان می‏یابد، توجه به موضوع شهادت و قیام و مبارزه و نیز خدایی بودن انگیزه‏های آن مشخص است.او آرزوی شهادت را از ویژگیهای بارز عارفان و روحانیون اصیل می‏داند و معتقد است آنان که حلقه ذکر عارفان و دعای سحر نهان حوزه‏های روحانیت را درک کرده‏اند در فلسفه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیده‏اند.»
    بطور خلاصه انگیزه شهادت طلبی را از نظر امام (ره) می‏توان به شرح ذیل برشمرد:
    1- نظر کردن به وجه‏الله و رسیدن به مقام فنای فی الله که مرتبه نهایی توحید عملی و عشق و ارادت به محبوب ازلی است که البته از ادراک انسانهای عادی خارج است و مستلزم درجاتی از ادراک عرفانی است.
    2- ادراک الهی و تقویت انقلاب و حکومت اسلامی.
    3- انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح و هدایت جامعه و سالم‏سازی جامعه از ظلم، تبعیض، استثمار، استعمار و استبداد.
    4- دفاع از عدالت و آزادگی و حق‏طلبی و فدا شدن برای ارزش‏های متعالی.
    5- رهایی از هواهای نفسانی و خودبینی و ترک لذتهای زودگذر دنیوی و توجه به لذتهای معنوی و گزینش بهترین و شایسته‏ترین نوع مرگ برای رسیدن به حیات طیبه و زندگی جاویدان.
    6- ترویج حق و عدالت و تزریق روح حماسی در جامعه
    7- دفع فتنه و رفع فساد.
    منبع: کتاب شهادت طلبی در قرآن و سنت

    مطالعه بيشتر »
  • بازیگرانی که مُد و تیپ ساز شدند

    بی راه نیست اگر برهه ای از سینمای ایران را در تیپ سازی جامعه موثر بدانیم. وقتی نه فشنی در کار بود و نه فضای مجازی ای، نه شبکه های ماهواره ای در کار بود و نه چیزی که ملت از آن کپی برداری کنند و خودشان را به آن ریخت و قیافه بزک کنند. سری چرخاندیم در دهه ۵۰ و ۶۰ سینمای ایران پیش و پس از انقلاب و شخصیت سینمایی ای را که روی مردم تاثیر داشته و مدل بخشی از جامعه شده بودند، انتخاب کردیم. به قطع با کند و کاو بیشتر، تک و توک نفرات دیگران را مقطعی و گذرا می شد پیدا کرد، ام انگشت اشاره به تابلوترین آن ها بود.

    پاشنه تخم مرغی و یقه خرگوشی

    «پاشنه کفش هایش را می خواباند، با هر بار قدم برداشتن پایش را روی زمین می کشد و لخ لخ می کند، کت مشکی اش را با انگشت سبابه دست راست روی شانه حمل می کند، از در حیاط که وارد می شود، هم زمان با «ننه» گفتن، هم چنان در انتظار جوابی از سمت «ننه» است تا درخواستش را که معمولا به چایی در استکان های کمرباریک ختم می شد، بگوید.»

    این تصویر آشنایی برای بسیاری از جوان های دهه ۴۰ و ۵۹ شمسی است، آن هایی که با فردین و قیصر زندگی می کردند و همه عشقشان این بود که شبیه آن ها حرف بزنند، راه بروند، لباس بپوشند و رفتار کنند. در میان شخصیت های روزگار قدیم سینمای ایران کم نبودند بازیگرهایی که نمونه ای برای تقلید جوان ها در جامعه می شدند. قبل از انقلاب در شهرها بیشتر رد پای خواننده های معروف آن زمان را می شد دید، اما در شهرهای کوچک تر که امکانات کمی هم داشتند، محمدعلی فردین، بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی، بهمن مفید، جمشید آریا (هاشم پور) و رضا بیک ایمان وردی به وفور دیده می شد.

    کفش های پاشنه تخم مرغی قیصر، حرف زدن و راه رفتن های بهروز وثوقی که در بیشتر فیلم ها از الگوی مشخصی پیروی می کرد، مخصوصا بعد از سال ۴۸ به اوج خودش رسید. بهروز وثوقی با کت یقه خرگوشی و پاشنه های خوابانده شده کفش هایش جایگاه ویژه ای برای جوانان داشت، منش و کردار جوان مردانه او با وجود این که جایی قاتل بود و جایی معتاد، همیشه به چشم می آمد و در زندگی مردم عادی هم تاثیر بسزایی داشت.

    کله کچل زینال

    سال ۶۸ بود و بعد از به نمایش درآمدن فیلم سینمایی «تاراج» به کارگردانی ایرج قادری، در این فیلم جمشید آریا نقش «زینال بندری» را بازی می کرد و سرش را تراشیده بود. این سر تراشیده زینال به قدری جایگاه ویژه ای در میان مردم پیدا کرد که پس از آن می شد خیلی ها را دید که یا سرشان را کچل کرده بودند یا دلشان می خواست این کار را انجام دهند.

    تکیه کلام و کت و شلوار لوطی وار

    در آن دوران ناصر ملک مطیعی هم با استفاده از تکیه کلام هایی مانند «یا مرتضی علی» و گاهی کج کردن لب بین جوان ترها محبوبیت خاصی داشت. البته نوع راه رفتن و شکل لباس پوشیدن او هم دور از چشم جوان ها نبود. البته کت و شلوارهای ملک مطیعی هم خود ژانر جدایی بود که لوطی منشی نقش های او را منتقل می کرد و لوطی پسندان بر تقلید از کت و شلوار او نه نگفتند.

    اورکت و تلویزیون سیاه سفید

    رضا بیک ایمان وردی بدل کاری را در ایران راه انداخت. در زمانی که فیلم های اکشن خیلی در سینمای ایران جایی نداشتند، بیک ایمان وردی در این حیطه فعالیت کرد و نتوانست هنر بدل کاری و ژانر فیلم های اکشن را به صورت حرفه ای در ایران راه بیندازد.

    از مشخصه های بارز او کت بلند و کلاهی بود که همیشه می پوشید و البته به دلیل این که آن روزها تلویزیون رنگی را در خانه ای نمی شد پیدا کرد، کسی هم نمی دانست این کت قهوه ای روشن است و نه مشکی!

    موی لختِ فرق وسطی

    یادی از قدیم و مدل های قدیمی تر

    خواننده لس آنجلسی که این روزها بیشتر آهنگ هایش هم غمگین هستند، پیش از مهاجرت از ایران، بازیگر بود و در سال های ۷۹ و ۸۰ دو فیلم در ایران بازی کرد. «پر پرواز» فیلمی به کارگردانی خسرو معصومی بود که او در نقش بابک که خواننده بود و در فیلم هم گیتار می نواخت، فرق وسط باز می کرد و موهایش که لَخت هم بودند، ظاهر تازه ای را به جوانان آن دوران داد و البته گیتار زدن هم در همان روزها خیلی زیاد شد و ناخن های بلندی را که بهانه اش موسیقی کارکردن بود، می توانستیم در همه جا ببینیم.

    اولین دماغ عملی سینما

    افسانه بایگان را به ضرس قاطع باید نخستین زن هنرپیشه ای دانست که دماغش را عمل کرد! افسانه بایگان در سال ۶۲ در سریال «سربداران» به کارگردانی محمدعلی نجفی بازی کرده بود و پس از آن در سال ۶۴ با فیلم «گمگشته» به کارگردانی مهدی صباغ زاده به سینما می رود. در دهه ۶۰ و زمانی که هر سال یک فیلم بازی می کرد و معروفیت هم به دست آورده بود، دماغش را عمل می کند و بعد از آن موجی از عمل های دماغی در جامعه به وجود می آید. اصلا می توان گفت که بایگان به ایرانی ها یاد داد که این عمل می تواند تغییرات زیادی روی صورت هایشان داشته باشد.

    هفته نامه چلچراغ - شراره داوودی

    مطالعه بيشتر »
RSS